نقدی بر «اما و اگر»های افروغ بر مواضع رهبر معظم انقلاب
نقدی بر «اما و اگر»های افروغ بر مواضع رهبر معظم انقلاب
این مطلب در سایت خبری-تحلیلی خبرنو
خلاصه: انصافاً از کجای این جملات میتوان برداشت کرد که رهبری شرط مذاکره یا رابطه با آمریکا را آن چیزی میدانند که جناب افروغ ادعا نموده است؟! تا بعد آن را احتمالاً در مقام تعارض با شرط امام بدانیم! و بعدتر بگوییم که این تفاوت موضع را مخفی نکنید و آشکارا بیان کنید!!
نکته جالبتر اینکه اگر دکتر افروغ بیانات رهبری را کامل مطالعه نموده بودند، میدیدند که رهبری در همان سخنرانی و در حد سه پاراگراف مکتوب بعد از آن، به روشنی شرط حل مسائل بین ایران و آمریکا را بیان میکنند.
پس از سفر نیویورک رئیس جمهور و گفتگوی تلفنی ایشان با اوباما، دکتر عماد افروغ طی یادداشتی با عنوان «اما و اگرهای مذاکره و رابطه با آمریکا» به بیان «هشدارباش نسبت به دشمن شناختهشده و امتحان پسداده» پرداختند و با بیان «یک سری احتمالات» نکات خوبی را در جهت تبیین آرمانهای انقلاب و امام مطرح نمودند.
اما وی در میانه یادداشت، با استناد به قسمتی از بیانات رهبری در حرم رضوی در 1/1/1392 احتمالاتی را مطرح کرد که در ادامه یادداشت مشخص خواهد شد به دلیل عدم توجه به همه بیانات رهبری در سخنرانی مزبور، احتمالات و اما و اگرهای نادرستی مطرح شده است که اگر نادرستی آنها نشان داده نشود، چه بسا در ذهن خوانندگان یادداشت ایشان مخصوصا در میان نخبگان و دانشجویان درست و فاقد اشکال ثبت گردد.
هرچند نویسنده در همان یادداشت تصریح کردهاند که «البته بنده بهدلیل برخی قرائن در این احتمال تردید دارم»، اما نکته اینجاست که اصلا این احتمال قابل طرح نمیباشد تا ما با قرائن بیرون از کلام بخواهیم آن احتمال را مردود بدانیم و یا دیگری قرائن ما را نپذیرد و احتمال را صحیح بپندارد.
قبل از ورود به مستندات بحث، ذکر یک نکته هم خوب است که همین یادداشت دکتر افروغ نمونهای است از «انتقاد به رهبری» که بعضی افراد مکرراً مدعی میشوند که چرا امکان انتقاد از رهبری وجود ندارد. یکبار در جلسهای دانشجویی، رهبری در پاسخ به انتقاد یکی از دانشجویان در عدم امکان انتقاد از رهبری فرمودند:
« اینى هم که گفتند از رهبرى انتقاد نمیکنند، شما بروید بگوئید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم.»( بیانات در دیدار جمعى از نخبگان علمى کشور، 6/8/88)
دکتر افروغ بعد از اینکه موضع امام راحل درباره رابطه با آمریکا را یادآوری میکنند که «مادامی که این رابطه مبتنی بر رابطه گرگ و میش است، نباید از برقراری رابطه دم زد» مینویسند:
«ممکن است بر اساس این فرمایش مقام معظم رهبری «آمریکاییها مرتب و پیدرپی پیغام میدهند که ما در پیشنهاد مذاکرۀ منطقی صادقیم، یعنی صادقانه از شما میخواهیم که مذاکره کنید و مذاکرۀ منطقی بکنیم، یعنی مذاکرۀ تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما بارها به شما گفتهایم که در پی سلاح هستهای نیستیم. شما میگویید باور نمیکنیم، ما چرا باید حرف شما را باور کنیم؟ وقتی شما حاضر نیستید یک سخن منطقی و صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفی را که شما میزنید ــ که خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول کنیم، برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکاییها، یک تاکتیک آمریکایی و برای فریب دادن افکار عمومی است.(1/1/92)»، گفته شود که ایشان شرط مذاکره مستقیم ــ چه پیششرط رابطه فرض شود و چه ترجمانی از رابطه تفسیر شود ــ را پذیرش آمریکا نسبت به عدم ساخت سلاح هستهای و اهداف صلحجویانه ما از انرژی هستهای میدانند. دراین صورت، چه این مذاکره، رابطه تفسیر بشود و چه نشود با موضع امام، حداقل در بستر زمانی و مکانیاش اگر نگوییم گفتمانی امام، مغایرت دارد.»(یادداشت در خبرگزاری تسنیم،8/7/92)
چند خط پایینتر مجدداً تاکید میکند:
«ممکن است گفته شود حسب عبارت فوق، عدهای گونهای تفاوت بین مواضع رهبری با امام در خصوص رابطه با آمریکا میبینند، که البته بنده بهدلیل برخی قرائن در آن تردید دارم، معالوصف، آن هم بلااشکال است، مشروط بر آنکه این تفاوت موضع نیز شفاف و آشکار بیان شود، اینکه ظاهراً از نظر ایشان مذاکره با آمریکا یا بیانگر رابطه نیست، یا اگر هم باشد، انجام یا برقراری آن مشروط به عدم رابطه گرگ و میش نیست، بهصرف اینکه آمریکاییها بپذیرند ما بهدنبال سلاح هستهای نیستیم، کفایت میکند.»(همان)
با اندک تأملی مشاهده میشود که دکتر افروغ با استناد به یک قسمت بیانات رهبری که اصلاً در مقام بیان مطلب دیگری است، چه نتیجههای عجیب و غریب و چه احتمالاتی را که مطرح نکرده است.
توجه در سخن مقام معظم رهبری نشان میدهد که ایشان در حقیقت در مقام استدلال برای طرف آمریکایی که چرا ما به شما اعتماد نداریم و در پاسخ به یک شبهه مقدّر که چرا ایران بدبین است و به حسن نیت ادعایی آمریکا با نگاه مثبت توجه نمیکند، یک مثال میآورند و بیان میدارند که «ما بارها به شما گفتهایم که در پی سلاح هستهای نیستیم. شما میگویید باور نمیکنیم، ما چرا باید حرف شما را باور کنیم؟».
انصافاً از کجای این جملات میتوان برداشت کرد که رهبری شرط مذاکره یا رابطه با آمریکا را آن چیزی میدانند که جناب افروغ ادعا نموده است؟! تا بعد آن را احتمالاً در مقام تعارض با شرط امام بدانیم! و بعدتر بگوییم که این تفاوت موضع را مخفی نکنید و آشکارا بیان کنید!!
نکته جالبتر اینکه اگر دکتر افروغ بیانات رهبری را کامل مطالعه نموده بودند، میدیدند که رهبری در همان سخنرانی و در حد سه پاراگراف مکتوب بعد از آن، به روشنی شرط حل مسائل بین ایران و آمریکا را بیان میکنند و آن دقیقاً همان چیزی است که امام فرمودند که «رابطه گرگ و میش نباشد»:
« اگر آمریکائیها صادقانه میخواهند کار تمام شود، بنده راه حل را ارائه میدهم. راه حل این است: آمریکائیها از دشمنی با جمهوری اسلامی و ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاکره، حرف منطقی و متین و مستدلی نیست؛ حرف درست این است. اگر میخواهند مشکلات فیمابین وجود نداشته باشد ــ که میگویند ما میخواهیم بین ایران و آمریکا مشکلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند. ... بنده مسئولان آمریکائی را هدایت میکنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه میگردند، راه عاقلانه این است که سیاست خود را تصحیح کنند؛ عمل خود را تصحیح کنند و دست از دشمنی با ملت ایران بردارند.»(بیانات در حرم رضوی، 1/1/92)
البته رهبری در همان سخنرانی شرط حل موضوع هستهای از طرف ایران را به صورت خاص صریحاً بیان کردند و لذا هر تاکتیک دولت جدید تنها در این چارچوب قابل بررسی است که طرف مقابل بپذیرد «ایران حق غنیسازی در داخل ایران و به دست خودش را داشته باشد»:
« بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام شدن مذاکرات هستهای نیست. ...وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسئلهی هستهای، فقط میخواهد حق غنیسازیِ او ــ که حق طبیعیاش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان کشورهائی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنیسازی هستهای را برای اهداف صلحآمیز در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد»(همان)
در پایان این نکته را باید متذکر شد که حساسیت آقای دکتر افروغ در باب سیاست خارجی نظام و هشدارهای دیگری که در همین یادداشت و یا در برنامه دیروز امروز فردا مطرح کردند ستودنی است، اما باید توجه شود که در نقل و نقد و قضاوت مواضع و دیدگاههای رهبری دچار برخوردهای تبعیضی سهوی نشویم.