یادداشتهای قاسم بهرامیان

یادداشتهای قاسم بهرامیان
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

راه ارتباطی در پیام رسانها

صفحه و کانال در پیام رسانها

صفحه در اینستاگرام

صفحه در اینستاگرام

آخرین نظرات
  • ۱۹ بهمن ۹۸، ۰۹:۲۳ - علی اصغر
    سلام
پیوندها
بایگانی

لعن الله خاذلیک، یعنی مرگ بر ساکتین

جمعه, ۲۹ بهمن ۱۳۸۹، ۰۵:۳۴ ق.ظ

این شعار باید به شعارهای ما اضافه شود: مرگ بر ساکتین


1- صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى رُوحِکَ وَ بَدَنِکَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ سَالِبِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ خَاذِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ شَایَعَ عَلَى قَتْلِکَ وَ مَنْ أَمَرَ بِقَتْلِکَ وَ شَارَکَ فِی دَمِکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ بَلَغَهُ ذَلِکَ فَرَضِیَ بِهِ أَوْ سَلَّمَ إِلَیْه‏ (کامل الزیارات،ص.223)

2- در لسان العرب درباره معنی «خاذل» آمده است: «ضد الناصر»، به آنکه یاری نمی کند، می گویند خاذل.

    در مفردات راغب نیز «خذلان» اینگونه توضیح داده شده است: یاری نرساندن و ترک کمک از سوی کسی که گمان یاریش می رفت.

3- و اگر امروز کسانی که تهاجم همه جانبه دشمن به نظام اسلامی و ولایت فقیه به وسیله عمله های داخلی اش را می بینند و با گفتار و موضع موثر و روشن و بدون ابهامشان، اسلام را یاری نمی کنند، آیا شایسته ترجمه امروزی «لَعَنَ اللَّهُ خَاذِلِیکَ» یعنی مرگ بر ساکتین نیستند؟

4- بعضی -حتی امروز بعد از 20 ماه هم- گمان می کنند با موضع خنثای بی خاصیت می توانند مردم را قانع کنند.

5- عده ای هم نگویند که چرا با این شعار افرادی را که شاید آنقدر هم ضدانقلاب نباشند را دفع می کنید. اولاً، این شعار باید با صدای بلند فریاد زده شود تا بار دیگر کار به کربلا نکشد. ثانیاً این ایراد را ابتدا به امام صادق(علیه السلام) بگیرند که چرا لعنت خدا را نثار خاذلینی کرده اند که نه قاتل اباعبدالله بوده اند، نه امر به قتل کردند، نه کمک به قتل کردند، نه وقتی شنیدند حسین را کشته اند، اعلام رضایت کردند، بلکه فقط حق را آنجا که باید یاری می کردند، تنها گذاشتند.

و امروز بعد از 17 ماه، این خطاب رهبری به خبرگان باز هم باید تکرار شود:

«بعضى‌‌ها در فضاى فتنه، این جمله‌‌ى «کن فى الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»(14) را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.

در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که دائم مشغول روشنگرى بود؛ از آن طرف هم آن عده‌‌اى هستند که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین - یعنى قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است - انّا قد شککنا فى هذا القتال»؛(15) ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ضرعى است که یُحلب؛ همان ظهرى است که یُرکب! گاهى سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند.» (دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری-89/7/2)


گزیده ای از سخنرانی علیرضا پناهیان در مراسم تشییع شهید صانع ژاله:

 
من به طور مشخص شعاری را به شما پیشنهاد می کنم و شما اندیشه‌ی این شعار را، هم در زیارت عاشورا و در دیگر زیارت نامه‌های ما بروید ببینید. آنجایی که ما لعن می‌کنیم، نه فقط قاتلین را، بلکه خاذلین را هم لعن می‌کنیم. خاذلین یعنی چه کسانی؟ آنانی که در مقابل مظلومیت حسین(ع) ساکت ماندند و از حق قیام و دفاع نکردند.
 
بر اساس متون و معارف دینی، این شعار را پیشنهاد می‌کنم، تا از امروز و فردا معلوم بشود، چه کسانی مورد نفرین شما بوده‌اند و هستند و خواهند بود. این مردم ما بر اساس معارف دینی اگر بخواهند شعار بدهند، همه خواهند گفت: «مرگ بر ساکتین».
 
چه کسانی سکوت کرده‌اند؟
 
چه کسانی سکوت کرده‌اند؟ کسانی که هنوز فتنه را فتنه نخوانده‌اند،
چه کسانی ساکت هستند؟ کسانی که سران فتنه را به عنوان سرانی آشوبگر و خروج یافته از انقلاب ندانسته‌اند.
چه کسانی ساکت بوده اند؟ کسانی که تقاضای اعدام برای سران فتنه نکرده‌اند.
طبق فرمایش حضرت امام چه کسانی ساکت‌اند؟ علمایی که برای بی‌احترامی به کوچکترین موضوعات دینی برمی‌آشوبند، ولی برای بی‌احترامی به ولایت فقیه و شخص ولی‌فقیه که عصاره‌ی پیامبران و راه پیامبران است سکوت کرده‌اند.

  • قاسم بهرامیان

نظرات  (۲)

از فیس بوکم کپی میکنم:

اعتراف شماره یک:اعتراف میکنم میترسم،میترسم از زندان بی نام و نشان،میترسم از اعدام بی محاکمه،میترسم از بیکار شدن، از رفتن اسمم در لیست سیاه حراست ها برای استخدام.میترسم از نوشتن همین چند کلمه در فیس بوک.خدایا بنده ضعیفت راببخش که به زیارت حسینت میرود و در برابر ظلم آنطور که باید دم برنمی آورد.

***
و دو خط برایت اضافه میکنم:
کاش میشد ساکت نبود ،خاذل نبود! کاش میشد مودبانه و بدون توهین فریاد زد که "من میفهمم این خیمه شب بازی را! من ظلم حاکم را میفهمم ولی سکوتم از ترس است نه از رضایت..."
***
اون یه جمله را گفتم که بگم رفته بودم کربلا.....اگه میبینی ناراحتت میکنم اسمم رو از ایمیل مربوط به وبلاگ حذف کن...مخلص




نویسنده وبلاگ:

نمی دانم اگر بخواهیم بحث کنیم از کجا و از چه زمانی باید شروع کرد، از قبل
انتخابات؟ از چند ماه یا چند سال قبل انتخابات؟ از سال 57 یا از زمان امام؟ یا از سال 68؟ یا از بعد انتخابات و آن ادعاها؟ یا درباره امروز و این ماهها؟!

اما بعضی حرفها گفته شده، بعضی ها قانع شده اند، بعضی ها فقط ساکت شده اند.

در دو سوی یک ماجرا، آدم ها نگاهی دارند و عقیده ای دارند و پس از آن تحلیلی و تصمیمی و موضعی و عملی. ماها سعی می کنیم برای همدیگر استدلالهایمان را بگوییم(و حداقل من خودم حرف آن طرفیها را هم می خوانم)، اما بعد تصمیممان را می گیریم و عمل می کنیم.

من به راهم باور دارم، نه اینکه نقصها را نمی بینم و نه اینکه بعضی ظلمها را نمی بینم، بعضی حرفها را می بینم و می خوانم که اگر درست باشد، ظلم است و باید برخورد شود(که مسوولین مربوطه باید پاسخ دهند و روشن کنند، مثل نامه نرگس محمدی به دادستان). اما اگر تصور کنیم هر اتفاقی می افتد مربوط به رهبری می شود، این یعنی که محدود و غیر سیستمی نگاه می کنیم، و مگر نقص و ظلم فقط برای الان و این 20 سال است؟ و مگر همین آقایان مدعی، عملکردشان در زمان امام و بعد آن و در دوران اصلاحات خوب خوب بوده است؟

(ادامه در نظر بعدی)
  • قاسم بهرامیان
  • (ادامه از نظر قبلی)

    پرواضح است که هدف، کلیت نظام است. اگر مردم در 7 ماه بعد از انتخابات برای جلوگیری از اردوکشی خیابانی، پاسخ افرادی که به جای صندوق رای، در کف خیابان دنبال مقاصدشان بودند، را ندادند، اما از 9 دی پارسال و امروز بیشتر، جواب کوچکترین و ناچیزترین فتنه گریها را قوی می دهند تا هم برای این عده اندک و هم برای ناظران خارجی روشن شود که کدام طرف مردم بیشترند و کدام اراده قوی تر است؟

    اگر آنها که به اجبار ساکت شده اند، عقیده اشان و یا نتیجه عملشان نفی نظام اسلامی و ولایت فقیه و ولی فقیه است، بی تعارف بگویم که این مردم که ما معتقدیم اکثریت هستند(نمونه اش همین راهپیمایی 22 بهمن 89 و مقایسه آن با 25بهمن و عاشورا و 13 آبان و روز قدس 88)، پای نظام و رهبرشان ایستاده اند(البته با همه مشکلاتی که دارند).

    این نظام یک قانون اساسی دارد که بعضی اصولش قابل تغییر نیستند و برای آن مردمش خون داده اند و محرومیت کشیده اند و جنگ کرده اند و شهید داده اند و جوانان نسل سومش هم از آن محافظت کرده اند. اگر کسانی قبول ندارند و فکر می کنند اکثریت هستند، انقلاب کنند و نظام را ساقط کنند، اما بدانند با تقلیدهای کاریکاتوری از انقلاب اسلامی 57 و با مسجد ضرار نمی توان انقلاب کرد.

    این افراد می توانند از روی عقیده یا نفاق، نظام را با با یزید و معاویه و ... مقایسه کنند و در افکار و تبلیغات خودشان راحت باشند، اما از این طرف هم مردم عقیده ای و باوری دارند. جنگ، جنگ اراده هاست و این جنگ امروز و 20 ماه نیست، 30 سال است که این جنگ وجود دارد.

    اما اگر کسانی کلیت نظام را قبول دارند، ولی به نقصها و ظلمها ایراد دارند، راه این افراد از مسیر موسوی و کروبی و کلمه و بی بی سی فارسی که رأس نظام را هدف گرفته اند نمی گذرد.

    حرف آخر: گاهی که کلمه را مرور می کنم، با خودم می گویم اگر کسی فقط این سایت را قبول داشته باشد و با افکار منافقانه القایی این سایت و مشابهانش، ساختار فکری اش شکل بگیرد، اگر کلمه و بی بی سی فارسی و فیس بوک بی در و پیکر را یکسره راست بپندارد و این طرفی ها را پر از دروغ و ریا و ظلم، چرا دور باشد که در عالم دیگری سیر کند؟!

    راستی، صرف شنیدن حرف مخالف، آن هم از یک دوست، ناراحتم نمی کند، پس ایمیلت را همچنان نگه می دارم. اما غصه ام از جای دیگر است.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی