عمار باشیم، و نه ابوموسی!
بسم الله الرحمن الرحیم
میرحسین موسوی بیانیه هفدهم خود را صادر کرده است و در انتهای آن از منظر خود 5 پیشنهاد برای حل مسائل ارائه داده است. او که از آن تعداد راهپیمایان روزهای اول بعد از انتخابات، تنها معدودی ضدانقلاب برایش باقی مانده و در موضع ضعف و در آستانه رسیدگی قضایی به جرایمش قرار گرفته است، برای نجات خود پیشنهادهایی طلبکارانه، پر از تهمت به ارکان نظام و جاده صاف کن برای نفوذ عناصر غیر معتقد به نظام در انتخاباتهای بعدی مطرح کرده است.
واضح است که موارد مطرح شده در بیانیه موسوی شایسته پاسخگویی نیست، اما تعجب از آقای رضایی است که دست و پای خود را از یک بیانیه سراسر توهین آمیز گم کرده و از یک عبارتی که کلمه «دولت» در آن آمده است، آنچنان از این مسرور شده که بالاخره موسوی دولت قانونی را پذیرفته است که به رهبری معظم انقلاب نامه «حکمیت» می نویسد.
1- عجیب است که ایشان از بین همه آسیبهای مادی و معنوی وارده بر نظام در این فتنه، تنها بر مسایل اقتصادی حساس هستند و گویا معادلاتشان را بر این مبنا پایه گذاری می کنند و به آسیبهای ریشه ای تر دیگر، بصورت کلی اشاره می کنند.
2- جالب است که آقای رضایی تنها نکته مثبت قابل اعتنا در بیانیه موسوی را «پاسخگو کردن دولت در برابر مجلس و قوه قضائیه» دانسته اند و گویا متوجه نشده اند که با پذیرش این حرف بی اساس، غیر مستقیم چه چیزهایی را تایید کرده اند. هیچ کس مدعی عدم وجود ضعف و نقص در دولت و رئیس جمهور نیست و چه کسی است که ضعف نداشته باشد، اما اینکه دولت اصلاً پاسخگو نیست و این هم به حمایتهای «غیرمعمول» رهبری باز می گردد، از عجایب است.
آیا وزیران دولت توسط مجلس استیضاح نشده اند؟ آیا به 3 وزیر معرفی شده در دولت جدید رای عدم اعتماد داده نشد؟ آیا لوایح دولت، توسط مجلس جرح و تعدیل نمی شود؟ آیا دیوان محاسبات بر امور مالی دولت نظارت ندارد؟ آیا در ایام انتخابات، مخالفان دولت با سوء استفاده از گزارشات دیوان محاسبات، دولت را به اختلاس متهم نکردند؟ آیا ایشان هم مانند موسوی استقلال مجلس و قوه قضائیه را انکار و به آنها توهین می کند؟
آیا ایشان هم معتقدند رهبری از دولت حمایت غیرمعمول می کنند؟ بله، رهبری بارها در مقاطع مختلف اعلام کرده اند از دولت حمایت «خاص» می کنند و نه غیر معمول، و دلیل آن را هم بارها توضیح داده اند و در اول فروردین امسال نیز در حرم رضوی گفتند:
« من از دولتها همیشه دفاع میکنم؛ منتها اگر دولتى بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانهاى میشود، بیشتر دفاع میکنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من میگویم باید منصف باشیم. ... بنده از هر حرکت خوبى، از هر اقدام خوبى، از هر پیشرفتى، از هر خدمتى به مردم، از هر دلجوئىاى از محرومین، از هر ایستادگىاى در مقابل ظلم و استکبار استقبال میکنم و از آن کسى که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگزارى میکنم؛ هر دولتى باشد، هر شخصى باشد؛ این وظیفهى من است. » (حرم رضوی-1/1/88)
در همین ماه رمضان گذشته در دیدار با دانشجویان به این موضوع نیز پاسخ دادند که حمایت ایشان، حمایت از نقاط قوت دولت و رئیس جمهور است و نه نقاط ضعف. و در مورد دلیل علنی موضع نگرفتن در مورد نقاط ضعف هم توضیحاتی دادند:
« دولت کنونى و رئیس جمهور محترم مثل همهى انسانهاى عالم، یک نقاط قوّتى دارد، یک نقاط ضعفى. من که حمایت کردم، از نقاط قوّت حمایت کردم. یک نقاط قوّتى وجود دارد، من از آن حمایت میکنم؛ در هر کى باشد، حمایت میکنم. کى هست که این گرایش، این جهتگیرى، این تحرک، این جدیت را از خودش نشان بدهد و بنده در حد مسئولیتم از او حمایت نکنم؟ ... یک نقاط ضعفى وجود دارد، آن نقاط ضعف را بنده حمایت نمیکنم.
حالا یکى از سؤالها این بود که چرا علنى موضع نمیگیرید؟ چون لازم نیست علنى موضع گرفتن؛ علنى موضع گرفتن نسبت به یک نقطهى ضعف در یک مسئول، شما خیال میکنید که چقدر کمک میکند به حل آن مشکل؟ هیچی. گاهى اوقات هست که انسان اگر یک چیزى را بدون علنى کردن دنبال علاجش باشد، بهتر علاج خواهد شد، تا اینکه یک چیزى را انسان جنجالى کند. بله، یک وقت هست که هیچ چارهاى جز علنى شدن نیست؛ آنجا انسان علنى میکند؛ ...اما گاهى اوقات مصلحت قطعى در این است که انسان یک چیزى را علنى نکند.»(دیدار یا دانشجویان-4/6/88)
3- آقای رضایی چه نکته مثبتی در بیانیه موسوی دیده اند که «حکمیت وار» به رهبری نامه می نویسند؟ مگر موسوی خطاب به ایشان نامه نوشته بود که او خطاب به رهبری هامش کرده است؟ مگر خود مقام معظم رهبری بیانیه را نمی بینند؟
4- موسوی در سراسر بیانیه اش تهمتهای خود نسبت به ارکان نظام را مانند همه این 6 ماه تکرار می کند، متوهمانه دسته های عزاداری روز عاشورا را مردم حامی خودش می داند، وجود ضدانقلابهای تخریبگر و هتاک در روز عاشورا را نفی می کند، از قانون اساسی دم می زند اما به مهمترین اصل غیر قابل تغییر آن، یعنی ولایت امر و امامت امت و ولایت فقیه هیچ اشاره ای نمی کند.
همه باید توجه داشته باشند، امروز و بعد از گذشت بیش از 6 ماه از انتخابات، محور وحدت و حداقل شرط گذشت از خطاها، پذیرش ولایت «ولی فقیه» است و نه پذیرش قانونی بودن دولت. امروز بیشتر از هر زمان دیگری واضح است که انتخابات و تقلب در آن تنها یک بهانه بود و هدف، ولایت فقیه و اصل نظام اسلامی است و فرقی نمی کند کسی عامدانه به دنبال این هدف باشد و یا علی رغم توصیه همه دلسوزان، در نقشه طراحی شده توسط دشمن بازی کند. و خوب می دانیم که از اینگونه افراد در این 30 ساله کم نداشته ایم.
آیا آنهایی که اصولاً ولایت فقیه را قبول ندارند، منتظر پیام و سخن رهبری هستند؟ یا نه، فقط می خواهند با شرط و شروط گذاشتن پیش دستی کنند و از برخورد قضایی در امان بمانند و به همان حرفها و حرکاتشان ادامه دهند؟
5- منظور آقای رضایی از حرکات افراطی چیست؟
برخورد قاطع قضایی با همه عوامل فتنه پس از انتخابات با هر درجه ای از تاثیرگذاری و در هر مرتبه ای کار افراطی نیست، بلکه خواسته همان مردمی است که در حماسه عاشورایی چهارشنبه با صدای بلند آن را فریاد زدند.
اما همه اشخاص و گروهها باید از حرکتهای خودسرانه در هر زمینه ای و نسبت به هر کسی خودداری کنند. مطابق نظرات مکرر رهبری در قضایای مختلف و بویژه درباره این حوادث در دیدار اخیرشان با روحانیون، وظیفه و حق برخورد عملی و قانونی با مجرمان تنها بر عهده دستگاههای حکومتی است و تکلیف همه اقشار و گروههای مردمی تنها اعلام موضع و مطالبه از دستگاههای مربوطه است و باید توجه داشته باشند با نهی رهبری هرگونه اقدام عملی و خودسرانه، حرمت شرعی و قانونی برای همه آحاد جامعه دارد.
ولی فقیه امروز، مفسّر ولی فقیه گذشته است و عده ای نمی توانند علی رغم نهی صریح رهبری، به بند «م» وصیت نامه امام استناد کنند و فضا را برای سوء استفاده دشمنان و نفوذی های آنها مهیا کنند.
6- ما اجازه نمی دهیم عده ای نظرات خود را بر رهبری حکیم و عزیز ما تحمیل کنند و جام زهر دیگری بنوشانند.
اگر به فرموده امام راحل، ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است، همه فعالان سیاسی و مسوولان حکومتی باید در این آیه کریمه تامل کنند و در اختلافات بجای حکمیت و ارائه طرحهای کذایی، تبعیت تام و کامل از ولی فقیه داشته باشند:
« فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا
به پروردگارت سوگند که آنها مومن نخواهند بود، مگر اینکه تو را در اختلافات خود به داوری طلبند؛ و سپس در دل خود از داوری تو احساس ناراحتی نکنند، و کاملا تسلیم باشند.»(سوره نساء، آیه 65)
نشانه ایمان، تبعیت از ولی فقیه است و نه تعیین تکلیف. و مگر مقام معظم رهبری راه حل اختلاف را از همان ابتدا تبعیت از قانون ندانستند؟
همه خواص بدانند: امروز و در این فتنه، «عمار» نیاز است و نه «ابوموسی اشعری».
والسلام علی من اتبع الهدی
- ۸۸/۱۰/۱۲
اولا به نظر من محسن رضاییو زیاد جدی نگیر
بعد از اولا من توی این ماجرایی که با انتخابات شروع شد و از شعار "رای من کجاست" رسید به "ننگ ما رهبر ... ما " موندم که دم خروسو باور کنم یا قسم حضرت عباسو. در اینکه ولایت فقیه اصل مترقی اسلامه شکی نیست در اینکه اووناییکه ما بهشون میگیم بیگانه میخوان مملکت مارو صاحب بشن شکی نیست اما چرا گرهی که با دست باز میشدو اینقد با دندون جوییدنش که اصلا دیگه ریسمونی برای گرفتن باقی نمونه ؟ شرایطی که الان شاهدش هستیم نتیجه بی کفایتی محض مسوولین نظامه.خیلی وقته که این داستان داره تکرار میشه ،ایرانی رو در روی ایرانی.ما همش دنبال این هستیم که باید با کی دشمنی کنیم به کی سیلی بزنیم کیو با مشت بکوبیم...
حرف برای گفتن زیاده اما دوصد گفته چون نیم کردار نیست
زد زیاد