احمدی نژاد و حامیانش هر دو اشتباه کردند!(از وبلاگ دولت اسلامی)
به نام او
وبلاگ به سوی دولت اسلامی مطلبی را زده است که کلیت آن را قبول دارم و البته با همین دیدگاه مطالبی را در سه مطلب قبل از این درج کرده بودم. اما شیوایی و کوتاهی این مطلب، مزیت آن بر مطالب بنده است. چند نکته هم در مورد این مطلب دارم که در پایان آن می آورم.
احمدی نژاد و حامیانش هر دو اشتباه کردند!
برداشت اول؛ اشتباه احمدی نژاد!
تا آنجا که من می فهمم اشتباه احمدی نژاد این بود که 7 روز تعلل کرد به گمان اینکه علتی که مقام معظم رهبری برای حکمش بیان کرده (یعنی سرخوردگی و اختلاف حامیان و در نتیجه مصلحت نبودن آن برای شخص رئیس جمهور و دولت) از بین برود و به تبع آن به طور طبیعی معلول نیز (یعنی حکم برکنار شدن مشائی توسط رهبر انقلاب).
اما(همانطور که در نامه قبول برکناری مشائی آورده) صبر و تعلل و او فایده نداشت و فضای سیاهی که بر علیه مشائی درست شده بود از بین نرفت. چون حامیان و در اوج آن مخالفان دولت این جو سیاه را ادامه دادند.
باید به احمدی نژاد گفت نمی شود در چند روز پروژه سیاهنمایی مشائی که 4 سال است توسط اصول گرایان سهم خواهی مانند سعید ابوطالب، افروغ، توکلی(سایت الف) ز(جهان نیوز) و ... پیگیری می شود را در چند روزه تمام شد دید، آنهم با زمان گران قیمتی که به صورت ثانیه شمار عدم ولایت پذیری احمدی نژاد در بالای سایت توکلی درج شده بود.(البته بماند که آقایان 4 سال است در آزمون ولایت پذیری در مورد توصیه های رهبر انقلاب درباره دولت نهم مردود شده اند و امروز باید به آنان گفت: اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)
برداشت دوم؛ اشتباه علاقه مندان احمدی نژاد!
اشتباه حامیان احمدی نژاد عمل نکردن به بیانات رهبر انقلاب در این روزها البته با دغدغه دفاع از ولایت است.
رهبر انقلاب تاکنون 3 بار درباره ماجراهای مربوط به مشائی موضعگیری داشته اند. جالب است هر سه بار موضعگیری ایشان توسط حامیان دولت یکسویه تفسیر شده یا از کنار آن براحتی گذشته اند.
1- نکته جالب توجه در حکم رهبر انقلاب این بود که ایشان بر خلاف آنچه رجا نیوز و فارس نیوز و موافقان و مخالفان برای برکناری مشائی ذکر می کردند علت برکناری را مصلحت رئیس جمهور بخاطر "اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان" ذکر کرده اند نه معایبی که برای مشائی ذکر می شود حال آنکه ایشان با توجه به بیانات روز شنبه خود نشان دادند که این معایب و اشتباهات را قبول ندارند جز یک امر.
آیا اگر سرخوردگی علاقه مندان دولت نبود و حامیان دولت در پازل رسانه ای مخالفان سهم خواه گرفتار نیامده بودند آیا باز هم رهبر انقلاب حکم عزل مشائی را صادر می کردند. پاسخ آن را در بیانات معظم له می بینیم.
2- فردای انتشار رسمی حکم رهبر انقلاب، ایشان مصلحتی را هم، برای علاقه مندان و مخالفان دولت فرمودند:
"در گفتارمان مراقب باشیم. رد دیگران، طرد دیگران، به طور مطلق در سر مسائل درجهى دو، مصلحت نیست. امروز ملت ایران، یک ملت یکپارچه است؛ یک ملت متحد است؛ این اتحاد را باید قدر دانست. ایجاد اختلاف نباید کرد. "
" من مىبینم تو همین قضایاى سه چهار روز اخیر باز بعضىها هى میخواهند اختلافها و شکافها را بیشتر کنند؛ نه، نباید اختلاف به وجود بیاید؛ همه با هم برادرند، همه با هم همکارى باید بکنند؛ همه باید براى ساختن کشور به یکدیگر کمک بکنند. به کسى نباید بیهوده تهمت زد؛ کسى را نباید به خاطر یک امر، از همهى آن چیزهائى که صلاحیت محسوب میشود، انسان او را نفى بکند. با انصاف باید بود؛ با انصاف باید عمل کرد؛ با انصاف باید حرف زد. خداى متعال در مورد دشمنان میگوید: «و لا یجرمنّکم شنآن قوم على الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى»؛(7) اگر با کسى دشمنید، این دشمنى موجب نشود که نسبت به او بىانصافى کنید، بىعدالتى کنید؛ حتّى نسبت به دشمن؛ حالا آن که دشمن هم نیست."
این همان چیزی بود که در روزهای اخیر و حتی بعد از بیانات معظم له توسط علاقه مندان و مخالفان دولت نادیده گرفته شد تا جایی که برخی(سایت شیعه آنلاین) تا انتشار فتوایی مبنی بر حکم ارتداد مشائی هم پیش رفتند.
مشائی توسط علاقه مندان و مخالفان دولت از همه صلاحیت هایش نفی شد و آنچنان فضا بر علیه او شد تا دیگر این مسئله سبب مصلحت نبودن معاون اولی مشائی شد. البته احمدی نژاد مطابق این بیان روشن رهبری همچنان مشائی را از همه صلاحیت ها برکنار نمی دید و لذا او را به عنوان رئیس دفتر انتخاب کرد.
نکته اینکه رهبر انقلاب فرمودند به خاطر یک امر (که گمان می کنم همان حرف غلط او در مسئله دوستی با مردم اسرائیل بود) گویا موارد بسیار دیگری که علیه مشائی ذکر می شود را ایشان نمی پذیرند.
3- در حرف غلط مشائی درباره دوستی با مردم اسرائیل روی سخن ایشان بیش از آنکه با مشائی باشد با کسانی بود که بر طبل التهاب درباره این مسئله پوچ کوبیدند. سیر بحث ایشان و انتقاد اصلی ایشان درباره التهابی بود که درباره "دو سه مسئلهى کوچک و کماهمیت" بوجود آمده بود و فرمودند " البته خود ما هم گاهى اوقات، نادانسته این التهاب ها را افزایش میدهیم "
"یک نفر پیدا میشود دربارهى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقىاى است.... این را نباید وسیلهى التهاب قرار داد. من خواهش میکنم از همه، اینجور مسائل کوچک و مسائل جزئى را - حرفى که بر زبان کسى جارى میشود؛ مطلبى گفته میشود - وسیلهاى قرار ندهند براى اینکه مدتى جریانسازى و مسئلهآفرینى در سرتاسر کشور بشود؛ یک عده مخالف، یک عده موافق، سر قضیهاى پوچ. موضع نظام هم معلوم است. تمام شد."
و بعد هم به تفصیل درباره بداخلاقی ها علیه دولت و از بین بردن آبروی افراد و بی انصافی ها درباره مسئولین دولت بیاناتی را فرمودند.
اما برای این مسئله کوچک و جزئی فتوا صادر شده بود و هزاران صفحه از روزنامه ها و سایت ها سیاه شد. و بعد از این بیانات هم همچنان این جریان بر علیه مشائی ادامه داشت. و همه بر اساس گفته های رسانه ها قضاوت و حکم می کردند نه میزان جرم و اشتباه مشائی. چرا باید رگ غیرت ما بر اساس آنچه رسانه ها بیان می کنند تنظیم شود نه بر اساس ماهیت حقیقی مسائل. آیا اگر ما قاضی بودیم بر اساس میزان جرم، حکم میدادیم یا بر اساس آنچه دیگران میگویند. اگر این مسئله کوچک و جزئی و پوچ است پس چرا بیش از یک ماه همه بحث ما بر سر آن بود. کاش بتوانیم عدالت سیاسی داشته باشیم و درباره همه به اندازه جرمشان حب و بغض و عمل سیاسی داشته باشیم نه اینکه در مقابل صدها نقض ضروریات دین توسط برخی تجدید نظر طلبان حتی یک بیانه و طومار و تجمع صورت نگیرد اما اینجا اینچنین.
برداشت سوم را خواستم درباره تعمد مخالفان احمدی نژاد و نفع آنان دراین باره بنویسم اما این بخش را در شرایط فعلی به بعد موکول می کنم
نتیجه اینکه:
علاقه مندان احمدی نژاد در پازل جنگ روانی شکست خوردگان انقلاب مخملی و مخالفان دولت در انتخابات گرفتار آمدند و احمدی نژاد این روزها درگیر تله روانی سهم خواهان است تا جایی که چند روز هم در اجرای حکم رهبری تعلل کرد و سهم خواهان همچنان با فرار به جلو از جمله حتی اعلام عزل وزیر بهداشت سعی در بالا بردن هزینه انتخاب وزاری دلخواه احمدی نژاد و رای اعتماد مجلس به دولت دارند تا شاید احمدی نژاد حتی با پشتوانه 24 میلیون رای نتواند وزرای دلخواه خود را بخاطر این حواشی ایجاد شده (توسط علاقه مندان و مخالفان و خودش) از فیلتر مجلس عبور دهد.
راهکار اینکه:
علاقه مندان احمدی نژاد به بیانات رهبری در روز شنبه عمل کنند، جلو التهاب آفرینی را بگیریم و با جریان اصولگرای مخالف دولت که در 4 سال گذشته شناخته شده اند در عبور از بیانات رهبری همراهی نکنیم و وحدت حول ولی فقیه را حفظ کنیم.
چنانچه در نوشتار ایرادی می بینید برای اصلاح آن ما را محروم نسازی(لینک مطلب در وبلاگ دولت اسلامی)
اما چند نکته که در مورد مطلب فوق به نظر من می رسد:
1- طبق نکته اول، به نظر من احمدی نژاد همان برداشتی را از نامه رهبری داشت که شما در یادداشتتان اشاره کرده اید. اما اشتباه احمدی نژاد فقط این نبود که به "نمی شود در چند روز پروژه سیاهنمایی مشائی که 4 سال است توسط ... پیگیری می شود را در چند روزه تمام شد دید"، بلکه خطای بیشتر او آنجا بود که توجه نکرد رهبری در مجموع شرایط به این تشخیص رسیده اند که به او اعلام کنند لازم است حکم مشایی ملغی اعلام گردد و تشخیص رهبری وقتی همراه با حکم حکومتی می شود لازم الاجرا است. به عبارت دیگر اگر مقام معظم رهبری این احتمال را می دادند که علت این برخلاف مصلحت بودن قابل رفع است، به احمدی نژاد میگفتند به علاقمندانشان توضیح دهند و نه اینکه اعلام نمایند لازم است ... .
2- در مورد برداشتی که از نامه رهبری داشته اید من هم تاحدودی موافقم، اما اگر بخواهیم کاملتر نگاه کنیم شاید حالتهای دیگری را هم بتوان در نظر گرفت. شما معتقدید به مصلحت نبودن این انتصاب برای احمدی نژاد و دولت به دلیل اختلاف و سرخوردگی است. در حالیکه ترتیب ذکر شده در نامه رهبری احتمال مسائل دیگر را هم به ذهن می آورد. چون ایشان اول برخلاف مصلحت بودن را میآورند و بعد موجب اختلاف و سرخوردگی، و بین آن دو هم حرف ربط «و» میآورند. یعنی ممکن است این حکم 2 دلیل داشته باشد: 1- به دلیلی برخلاف مصلحت دولت است ؛ 2- موجب اختلاف و سرخوردگی است.
3- بنده به نکته ای در مورد تعبیرات رهبری در این نامه نیز معتقد هستم که با توجه به دقت بسیار ایشان در استفاده از کلمات، قابل تامل بسیار است و تاحدودی در سخنان روز شنبه 3/5/88 ایشان رمزگشایی شد:
ایشان نمی گویند «استفاده» از مشایی در دولت و یا در این سمت «درست» نمی باشد، بلکه می فرمایند «انتصاب» آقای مشایی به «مصلحت» نمی باشد. یک وقت هست یک کسی به هیچ وجه شایستگی مثلا معاونت رئیس جمهور را ندارد، یک وقت هم هست به هر دلیلی انتصاب آن شخص به این سمت به مصلحت نمیباشد.
4- به نکته جالبی هم در انتهای برداشت اول اشاره کرده ای. من نمی دانم که رفتار کسانی مثل افروغ، علی مطهری و توکلی و زاکانی از روی سهم خواهی است یا خیر، اما ماجرای مشایی یک درس دیگر هم برای ما داشت:
الف) افرادی که ادعای اصولگرایی دارند، بعد از نامه رهبری طوری حرف زدند که هرگونه اتهام اعتقادی، سیاسی و امنیتی را به مشایی بدون ارائه هیچ مستندی چسباندند. توکلی مدعی شد مشایی صلاحیت هیچ پست مدیریتی را ندارد، زاکانی اتهام های مختلفی را در مصاحبه ها و نیز در سایتش(جهان) به او نسبت داد، شریعتمداری در کیهان او را نیروی نفوذی انقلاب مخملی دانست و احمدی نژاد را فاقد هوشمندی و بینش دقیق در این زمینه دانست، آیت اله مکارم در پاسخ یک استفتای حاوی اتهامات به مشایی او را اساسا فاقد مشروعیت دانست. و همگی طوری حرف می زدند که انگار اطلاعاتی دارند که بقیه ندارند.
ب) اما سخنان روز شنبه رهبری یک پاسخ و هشدار به زیاده روی این قبیل افراد، اما متاسفانه بعضی خود را به نشنیدن زدند.
ج) خوشبختانه شریعتمداری با تواضع و ولایتمداری قبول کرد که زیاده روی کرده است و البته یک درس دوباره ای داد به خوانندگان کیهان که نمی توان همه تحلیلهای شریعتمداری را درست دانست. [1]اما نمی دانم چرا بقیه سخن رهبری را نشنیدند؟ و چرا توکلی این بار برای خودش روزشمار ولایت پذیری راه نینداخت؟ چرا علی مطهری فقط یک وقتهایی می تواند مصاحبه و اظهار نظر کند؟ و چه خوب گفته ای شما که : « البته بماند که آقایان 4 سال است در آزمون ولایت پذیری در مورد توصیه های رهبر انقلاب درباره دولت نهم مردود شده اند و امروز باید به آنان گفت: اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم»
5- و در ادامه نکته 4 یادمان نرود که در یک سال اخیر این سومین بار است که رهبری اینگونه نهیب می زنند به بعضی تندرویها و بی انصافیها.
بار اول در ماجرای مشایی در مورد «دوستی با مردم اسرائیل» بود که شما در نکته سوم برداشت دوم اشاره کرده ای و من نیز با آن کاملا موافقم و در یادداشت « آقای رئیس جمهور! لطفاً توضیح دهید» در 31/4/88 اشاره کرده بودم.
بار دوم هم در ماجرای استیضاح کردان بود که در هیاهوی اشتباهات و خطاهای کردان، چه بی انصافیها که قبل از استیضاح و روز استیضاح که بر او نرفت. البته بحث من این نیست که کردان بی گناه بود و یا اینکه مخاطب رهبری فقط این قضیه بوده است، اما درست یک روز بعد از استیضاح، مقام معظم رهبری در دیدار متولیان حج در تاریخ 15/8/87 با لحنی عتاب آلود فرمودند:
«... ما بیائیم به خاطر دشمنى با زید و عمرو و این دولت و آن دولت و مسئولین اجرائى یا مسئولین کذا و کذا، اصل نظام را زیر سؤال ببریم؛ سیاهنمائى کنیم! کارى که متأسفانه بعضى از نخبگان سیاسى میکنند.
فضاى تبلیغاتى کشور، فضاى مطبوعاتى کشور، فضاى تبلیغات سیاسى کشور به هیچ وجه فضاى خرسندکنندهاى نیست.
... وقتى رحمت الهى براى ما پیش خواهد آمد که مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرف زدنمان، مراقب اقدام کردنمان، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بى بند و بارى در حرف زدن، در اظهارات علیه دولت، علیه کى به خاطر اغراض، اینها چیزهائى نیست که خداى متعال از اینها بهآسانى بگذرد. آن وقت کسانى خطا میکنند، خداى متعال «و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»؛(7) بله اینجورى است. بعضى از ظلمها، بعضى از کارها هست که نتیجه و اثر آن دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را میگیرد؛ بر اثر رفتار یک عدهاى که در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم میکنند. باید مراقب این چیزها بود.»(منبع)
[1]: شریعتمداری بعد از یک هفته ماجرای معاون اولی مشایی، در روز 3/5/88 یادداشتی را در کیهان منتشر کرد.
همان روز مقام معظم رهبری دیداری داشتند و نکات مهمی در فراز پایانی مطرح کردند.
روز بعد شریعتمداری در طی یادداشتی نوشت: «وظیفه خود می دانم که با نوشتن این وجیزه، آنچه دیروز نوشته بودم را تصحیح کرده و اذعان کنم در اعتراض و انتقاد به کسانی که نامشان در آن نوشته به میان آمده ، زیاده روی شده بود. »
همچنین یادداشت "کیهان هم شنید" نیز مرتبط با این قضیه است.
مطالب مرتبط :
احمدی نژاد و حامیانش هر دو اشتباه کردند!(از وبلاگ دولت اسلامی) - چهارشنبه هفتم مرداد 1388
آقای مشایی خوب بود،اما خیلی دیر! // آقای احمدی نژاد، دارد خیلی دیر میشود! - شنبه سوم مرداد 1388
نگاهی به اظهارنظرها درباره نامه رهبری به رئیس جمهور درمورد مشایی - پنجشنبه یکم مرداد 1388
آقای رئیس جمهور! لطفاً توضیح دهید - چهارشنبه سی و یکم تیر 1388
- ۸۸/۰۵/۰۷
شریعتمداری بعد از یک هفته ماجرای معاون اولی مشایی، در روز 3/5/88 یادداشتی را در کیهان منتشر کرد(http://kayhannews.ir/880503/2.htm#other200)
همان روز مقام معظم رهبری دیداری داشتند و نکات مهمی در فراز پایانی مطرح کردند
(http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7501)
روز بعد شریعتمداری در طی یادداشتی نوشت: «وظیفه خود می دانم که با نوشتن این وجیزه، آنچه دیروز نوشته بودم را تصحیح کرده و اذعان کنم در اعتراض و انتقاد به کسانی که نامشان در آن نوشته به میان آمده ، زیاده روی شده بود. »
(http://kayhannews.ir/880504/2.htm#other206)
همچنین یادداشت "کیهان هم شنید" نیز می تواند مفید باشد:
http://daheye4.blogfa.com/post-84.aspx