نقدی بر یک مقاله
نقدی بر مطلب " آیا حمایت رهبری از احمدی نژاد گزینشی و خاص بود؟ " (منتشر شده در پایگاه برهان-4/5/90)
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=1524
از آنجا که مطلب اشاره شده علاوه بر سایت برهان، در سایتهای دیگر و نیز در رجانیوز منعکس شده است، لازم دیدم این نقد را منتشر نمایم. خاطر نشان می شود این نقد در تاریخ 5/5/90 برای سایت برهان ارسال شد، اما این سایت حاضر به انتشار این نقد نگردید. سایت رجانیوز نیز کامنت انتقادی مربوطه را منتشر ننمود.
در ابتدا تاکید می گردد مقاله مورد اشاره، مطالب خوب و مستندی دارد، اما مواردی نیز یا مورد غفلت یا تغافل واقع شده است.
نویسنده در اواخر مطلب می نویسند:
« ایشان در دیدار با فرماندهان سپاه نیز ضمن تأکید بر وظیفهی «تبیین و روشنگری» خطوط انحرافی، آنها را به پرهیز از گسترش اختلافها و اتخاذ حرکت مستدل و مستند توصیه کردند»
مشخص نیست نویسنده محترم عبارت «خطوط انحرافی» را از کدام قسمت بیانات رهبری فهمیده اند. در حالیکه در همین دیدار اشاره شده، ایشان از آنچه عده ای جریان انحرافی و خطوط انحرافی می دانند، به «اختلاف عقیده و نظر و سلیقه»ای تعبیر می کنند که اگر «حرف غلط»ی هم وجود داشته باشد باید در مقابل آن با روش خودش و ملاحظه جوانب تبیین انجام داد.
جالب آنکه نویسنده مطلب، قسمتی از بیانات رهبری در این دیدار را نقل می کنند، اما به قسمتهایی که نقدی است بر فضای موجود سیاسی و رسانه ای، هیچ اشاره ای نمی کنند:
بیانات ایشان به صراحت نشان می دهد که آنچه را یک عده ای «جریان»، و «انحراف»، و «ایستادگی» این جریان انحرافی در مقابل نظام و انقلاب و رهبری تعبیر می کنند و آن را همسنگ و همراه و چه بسا خطرناک تر از فتنه 88 می دانند و به تبع آن باید همه جا این انحراف و این ایستادگی را بازگو و روشنگری کرد، و همه باید موضع بگیرند و ... ، اما ایشان معتقدند که نه جریان است و نه ایستادگی و براندازی، بلکه « اختلاف نظر یا سلیقه، یا عقیده»ای است که یک طرف این اختلاف ممکن است «حرف غلط»ی زده باشد:
« یک وقت هست که یک جریانى در مقابل انقلاب مىآید قد علم میکند به قصد کوبیدن انقلاب، خب، وظیفهى هر کسى است که دفاع کند. انقلاب از خودش دفاع میکند، مثل هر موجود زندهى دیگرى. این انقلاب زنده است؛ لذا از خودش دفاع میکند، غالب هم میشود، پیروز هم میشود، برو برگرد هم ندارد؛ کمااینکه در سال 88 دیدید این کار اتفاق افتاد.
یک وقت نه، قضیه، قضیهى ایستادگى در مقابل یک حرکت براندازانه و اینچنین نیست؛ اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف عقیده احیاناً است. اینها را بایستى هرچه ممکن است فرو کاست. اینجور چیزها را هرچه ممکن است باید کم کرد. مشتعل کردن این اختلاف نظرها مضر است.» (دیدار با فرماندهان سپاه-13/4/90)
و بحث انحراف عمیق هم مطرح نیست، بلکه اگر «حرف غلط»ی هم در بین این اختلاف عقیده ها وجود دارد، باید در مورد آن تبیین و روشنگری کرد، اما از راه و شیوه خودش:
« یک مسئله این است که اگر یک کسى یک حرف غلطى زد، آیا کسى باید به او جواب بدهد یا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شیوهى خودش را دارد، راه خودش را دارد، کار خاص خودش است. یک وقت هست که حالا که کسى یک حرف غلطى زد، ما بیائیم مثلاً صدجا این حرف غلط را تابلو کنیم، شعار کنیم که آقا، فلانى این حرف غلط را زد، تا همه بدانند. این است که اشتباه است، خطاست. من با حرکت روشنگرانه از سوى هر کسى، از سوى هر نهادى، هیچ مخالفتى ندارم، بلکه علاقهمندم و معتقدم به مسئلهى تبیین. اما این معنایش این نیست که ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنیم. مراقب باشید. این را همه باید مراقب باشند؛ در جریانهاى سیاسى، در جریانهاى گوناگون فکرى و سلیقهاى مطلقاً مشتعل کردن فضا مناسب نیست.» (دیدار با فرماندهان سپاه-13/4/90)
آنانی که معتقدند این نگاه به بیانات رهبری اشتباه است، پس:
- سخنان رهبری با این صراحت، ناظر به کدام بحث است که در آن باید «بخصوص سپاه مراقب باشد» که مانند دیگر «دستگاههای انقلاب»، «سرشان گرمِ کارهاى غیرمفید و احیاناً مضر در این حرکت پیشرونده نشود»؟
- رهبری «مشتعل کردن فضا» در کدام «جریانهای فکری و سلیقه ای» را نهی می کنند؟
- چرا رهبری «اختلاف نظر و سلیقه و عقیده» را با جریان فتنه 88 که مقابل نظام ایستاد، مقایسه می کنند؟
- چرا بلافاصله درباره چگونگی «تبیین و روشنگری پیرامون یک حرف غلط» صحبت می کنند؟
- در کدام قضیه به جای «بیان منطقى و مستدل»، «هو و جنجال» وارد مباحث شده است؟
- منظور رهبری از کسانی که حرف غلط می زنند، اما مقابل نظام نایستاده اند، چه کسانی است؟
البته مطالب بالا به معنی نادیده گرفتن تخلفات احتمالی در هر موضوعی نیست، اما اگر بر رفتار و عمل و حرفی، عنوان مجرمانه ای صدق کند، دستگاههای مسوول باید آن را پیگیری کنند، نه هر کسی برای خودش بازپرس و دادستان و قاضی بشود. بیانات رهبری راه را به ما نشان می دهد:
« اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالتخواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانى که از لحاظ فکرى با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شدهایم.
در کشور آراء و عقاید مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانهاى بر یک حرکتى، بر یک حرفى منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاههاى موظف باید تعقیب کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهاى نباشد، کسى است که نمیخواهد براندازى کند، نمیخواهد خیانت کند، نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقهى سیاسى ما، با مذاق سیاسى ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم على الّا تعدلوا».
قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یک قومى، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوى»؛(مائده: 8) این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم.»(سالگرد ارتحال امام-14/3/90)
و اضافه کنید به سخنان بالا، هشدارها و مواضع اخیر ایشان در باب نام بردن از متهمان و مجرمان:
« صرف متهم شدن که جرم نیست. به هر کسى ممکن است یک اتهامى وارد شود. تا وقتى که از طریق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، کسى حق ندارد آبروى یک مسلمانى را ببرد؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین».(نور: 2) چند موردِ اینجورى داریم.
چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟»(دیدار با مسوولان قضایی-6/4/90)
البته هشدارهای رهبری درباره بی انصافی ها و بی تقوایی ها در فضای تبلیغاتی کشور، منحصر به این مورد نیست. مطلب « بارها گفتیم، چرا یک عده ای گوش نمی کنند؟»( http://daheye4.blogfa.com/post-105.aspx) نگاهی است به 7 مورد از این موضوعات.
شاید سخت باشد که عده ای بپذیرند که در اشتباه بوده اند، اما بنده هم جمله پایانی نویسنده مطلب مورد بحث را تکرار می نمایم:
« براساس آنچه گفته شد، راه حفظ اعتدال و آرامش در کشور، به طور قطع توجه به فرامین ولی امر مسلمین و اطاعت از سخنان و مواضع حکیمانه و به دور از افراط و تفریط ایشان است، امری که مستلزم عنایت همهی دلسوزان و دوستداران نظام است و حرکت با بصیرت، نه عقب و نه جلوتر از رهبر انقلاب را ایجاب میکند.»
- ۹۰/۰۵/۱۲
دهه چهارم:
1- اگر تحلیل دقیق و منصفانه ای است، چرا اتفاقاً همان قسمتی از سخنان رهبری نقل نشده است که نقد رهبری است بر فضای سیاسی و رسانه ای موجود؟
2- بنده طبق آنچه فهمیده ام مینویسم، اما اگر به نظر شما ما مصادره می کنیم و در غفلت و تغافل هستیم، لطف بفرمایید ما را از اشتباه خارج کنید و به 6 سوال مطرح شده در مطلب(با فونت آبی) پاسخ دهید. این سوالات را با این دید نوشتم که اگر کسی با من موافق نبود، به این سوالات پاسخ دهد تا ما از اشتباه بیرون بیاییم. ولی حتی یک نفر، نه در این مطلب و نه در مطلب اصلی(http://daheye4.blogfa.com/post-108.aspx) به این سوالات پاسخی نداده است.
3- یک سوال هم اضافه بر آن 6 سوال: چرا کیهان و رجا و جهان و تابناک و... هیچ مقاله تحلیلی بر بیانات رهبری در دیدار با فرماندهان سپاه در 13/4/90 منتشر نکرده اند؟ حداقل یک چیزی می نوشتند و برداشت خودشان را می گفتند، اما چرا بایکوت کردند؟
و چرا در همین مقاله سایت برهان هم فقط آنجا که در تایید حرف نویسنده بوده است، نقل شده است؟